تحقیقات تریز با این فرضیه که اصول جامعی برای خلاقیت وجود دارند که پایه نوآوری خلاقانه و پیشرفت تکنولوژی هستند، آغاز شد. ایده اصلی این بود که اگر بتوان این اصول را شناسایی و تدوین کرد، میتوان برای پیش بینی کردن روند خلاقیت، آنها را به مردم آموزش داد.
خلاصه مطلب این است که: "کسی جایی این مشکل را حل کرده (یا مشکلی شبیه به این). امروزه، خلاقیت شامل یافتن آن راه حل و تطبیق آن به مشکلی خاصی که با آن مواجه هستیم، میشود."
سه یافته اصلی پژوهش ۶۵ سال گذشته در این زمینه عبارتند از:
۱. مشکلات و راه حلها در تمامی صنایع و علوم تکرار شدهاند. با طبقهبندی «تضاد» در هر مشکل، میتوان راه حلهای خلاقانه و مناسب آن مشکل را پیشبینی کرد. (در ادامه به توضیح تضادها خواهیم پرداخت)
۲. الگوهای پیشرفت و تکامل فنی در صنایع و علوم مختلف تکرار میشود.
۳. نوآوریهای خلاقانه اغلب از نتایج علمی که خارج از حوزه آنها توسعه داده شد استفاده میکند.
بخش بزرگی از این عمل شامل یادگیری الگوهای تکراری مشکلات-راه حلها، الگوهای پیشرفت فنی و روشهای استفاده ازنتایج علمی و سپس اِعمال الگوهای تریز در موقعیت خاص میشود.