تا به حال مدل های زیادی برای فرآیند خلاقیت ارائه شده است. در اینجا به اولین مدل که پایه و اساس کلیه مدل هاست و مدل دوم که مدلی تلفیقی از سایر مدل هاست اشاره می کنیم. مدل گراهام والاس (1962) شامل مراحل دوره آمادگی، دوره خواب (پرورش)، دوره روشنایی (بصیرت)، دوره آزمایش و ارزش گذاری می شود.
به نظر میرسد خلاقیت در غالب موارد فرآیند و مراحل قابل تشخیصی را طی میکند که عبارتند از:
- مرحله آمادگی؛ کنجکاوی، درک مشکل، علاقه و آمادگی برای حل آن، مکالمه درونی با خود یا مکالمه خیالی بین خود و فردی دیگر از ویژگیهای این مرحله است.
- مرحله نهفتگی؛ این مرحله حالت نیمه هوشیار و رؤیا مانند دارد؛ حالتی که انسان بدون وجود احساس ذهنی به کاری اشتغال دارد و به بینشهایی دست مییابد. کشف روابط موجود با استفاده از تجزیه و تحلیل دربارة آنچه آموخته در این مرحله اتفاق میافتد.
- مرحله کشف و اشراق؛ در این مرحله جرقه بصیرت و دانایی ناگهان به ذهن میرسد که چنانچه با استدلال منطقی همراه باشد به حل مشکل میانجامد. در این مرحله کودکان اندیشههای خود را در قالب کلمات میریزند.
- مرحله مرور؛ در این مرحله برای رسیدن به هدف نهایی با تمرکز شدید فکری، پشتکار، توان فراوان و صرف نیرو بهطور مرتب مسئله را دنبال میکنند و غالباً در خلوت و تنهایی کار انجام میشود.
درجات خلاقیت در افراد
خلاقیت در همه ما موجود است و این قابلیتی است که انسان را در مقامی بالاتر از دیگر موجودات قرار میدهد. تواناییهای خلاق همچون سایر انواع هوش به درجات متفاوت در میان همه ما وجود دارد که آنها را میتوان به ۵ یا ۶ دسته تقسیم کرد:
1. فرینشگری و هوش: روان شناسان معتقدند همبستگی بین هوش و آفرینشگری زیاد است اما مطلق نیست. هوش بالا دلیلی بر داشتن قدرت آفرینشگری نیست هم چنانکه قدرت آفرینشگری وابسته به هوش بالا نیست.
2. آگاهی و حساسیت: آفرینشگران نسبت به محیط خود بیش از حد معمول حساس هستند. آنها در واکنشهای افراد در خواندهها و نوشتهها، در رنگ و بافت اشیاء چیزهایی میبینند و میفهمند که دیگران متوجه نمیشوند، بیشتر از دیگران دست به تجربه میزنند چون نیازمند تازگی در چیزهای بدیهی هستند و این آگاهی را به یک یا چند زمینه خاص محدود میکنند تا به تسلط دست یابند.
3. انعطاف پذیری و ابتکار: فرد خلاق همواره راههای گوناگون را میپذیرد و میآزماید. چنانچه شیء را به او نشان دهند کاربردهای مختلفی برای آن ارائه میدهد که غالباً غیرمعمول است، ابتکار از بارزترین ویژگیهای افراد خلاق است و پاسخگویی، ابراز عقیدههایی که کمتر شنیده میشود، توانایی استفاده از موقعیتها به روش غیرمعمول به چشم میخورد.
4. شک گرایی و پایداری: شک گرایی فرد خلاق همیشه او را از باورهای قراردادی رها میکند و در معرض اندیشههای نو و تازه قرار میدهد که برای رسیدن به آن خود را به خطر میاندازد. فرد خلاق همواره به ایدههای پذیرفته شده مشکوک است. مرحله بعدی شکگرایی پایداری است بدیهی است که به ثمر نشاندن اندیشه، پایداری میخواهد.
5. بازیگوشی و شوخ طبعی: شواهد نشان میدهد افراد بسیار خلاق، شوخ طبعتر از افراد بسیار باهوش هستند. شوخ طبعی او سطحی نیست بلکه نشان از ژرفگرایی او دارد.
6. ناهمنوایی: همنوایی مانع بروز خلاقیت میشود. هر قدر همنوایی بیشتر باشد خلاقیت کمتر است. فرد خلاق غالباً ناهمنوایی میکند و بیشتر به خود محوری میپردازد و غیر قراردادی عمل میکند و قرار دادهای رایج را نمیپذیرد و همیشه در معرض خطر بیگانه شدن با دیگران است. او فردی است که اعتماد به نفس درونی دارد و بر اساس همین اعتماد برای رسیدن به اهدافش همیشه در تلاش است.
سلام... مطلب مفید و خوبی بود واقعا لذت بردیم و استفاده کردیم. آرزوی موفقیت روز افزون داریم براتون و منتظر مطالب خوب دیگتون هم هستیم.