افراد خلاق بهخصوص کودکان و نوجوانان خلاق گاهی در ارتباط با محیط دچار اشکالاتی میشوند این مشکلات بهویژه در ارتباط با پدر و مادر، همسالان و معلمان پیش میآید و سبب این است که افراد خلاق علایق و شخصیت مخصوصی دارند که با علایق و شخصیت اطرافیانشان متفاوت است. این تفاوت ممکن است منشأ سوء تفاهم، سوء تعبیر یا اشکالاتی مانند آن شود.
رابطه افراد خلاق با پدر و مادر
این رابطه ممکن است از جهات گوناگون سبب اشکالاتی شود بهطور نمونه اگر پدر و مادری حساسیت و خلاقیت کودک را تشخیص ندهند، ممکن است کودک در ارتباط با آنها؛ ناکامیهای زیادی مواجه شود زیرا پدر و مادر با این کودک مانند یک کودک معمولی رفتار میکنند در صورتی که او نیاز به یک رفتار ویژه دارد. کودک خلاق ممکن است کارهایی بکند یا حرفهایی بزند که خارج از معیارهای سنی اوست و پدر و مادر تصور کنند فرزندشان غیرطبیعی است. در این صورت پدر و مادر سعی میکنند تا کودک را تحت فشار قرار دهند تا خود را با معیارهای موجود اجتماع وفق دهد. درصورت بروز چنین وضعی کودک احتمالاً دست به انتخاب میزند و یکی از دو راه زیر را انتخاب میکند:
- یا به فشار و اصرار پدر و مادر تسلیم میشود و از آن پس هر حرکت خلاق را در خود سرکوب میکند و میکوشد پیوسته از معیارهای بهاصطلاح هنجار پیروی کند.
- یا در مقابل فشار پدر ومادر تسلیم نمیشود. که درصورت اول خلاقیت در وجود کودک خاموش میشود و اجتماع برای همیشه از نعمت آن بیبهره خواهد ماند و درصورت دوم مبارزه میکند ولی چون استقلال کافی ندارد و نمیتواند راه زندگی خود را عوض کند واکنشهایی به صورت خصومت با پدر و مادر، بزهکاری، ترک مدرسه، گوشه گیری یا رفتارهای ناخوشایند از خود بروز میدهد. البته عده اندکی هم با وجود جو نامناسب از اندیشههای خلاق خود صرفنظر نمیکنند که این دسته جزو استثناها هستند. پس مشاهده میشود که درک و آگاهی پدر و مادر و واکنش مطلوب آنها در مقابل اعمال و افکار خلاق تا چه حد مهم و اساسی است و چه قدر میتواند از هدر رفتن استعدادهای خلاق در کودکان جلوگیری کند.
رابطه افراد خلاق با همسالان
فرد خلاق با همسالان و همکاران خود تفاوتهایی دارد که گرچه ممکن است همسالان و دوستان او توجه لازم را به تواناییهای او نکنند ولی استثنایی بودن او را درک میکنند. کودک خلاق به گونهای عمل میکند که از کودکانِ چند سال از او بزرگتر، انتظار میرود. رفتار کودک خلاق سبب میشود که همسالان او را مانند خود تصور نکنند و به علل مختلف مانند حسادت، احساس حقارت یا ناهماهنگی از او دوری کنند. این اشکالات در ارتباط او با همسالانش بهخصوص در سالهای قبل از بلوغ که کودک علاقه زیادی به همانندسازی و پیروی از همسالان خود احساس میکند شدت مییابد.
از طرف دیگر کودک خلاق نیز دوست دارد وقت خود را صرف اموری کند که برای همسالانش جالب و لذتبخش نیست و علاقه به مسائلی دارد که مورد توجه همسالانش نیست برای جلوگیری از این مشکلات بهجای جدا کردن کودک از همسالانش میتوان به آموزش خلاقیت در همسالان کودک همت گماشت تا همگان به استعدادهای بالقوه خود پی ببرند و آنها را رشد و گسترش دهند در این صورت با بهوجود آمدن تفکر واگرا در همسالان کودک، علایق مشترک میان او و همسالانش بیشتر میشود.
رابطه افراد خلاق با معلمان
معلمان نیز مانند پدر و مادرها انتظاراتی از دانشآموزان دارند که خارج از تحمل فرد خلاق است مثلاً معلم دوست دارد که دانش آموز بیشتر وقت خود را صرف یادگیری درسی بکند که تدریس میشود واگر دانش آموزی درسهای مدرسه را از دیدگاههای دیگر بررسی کند و بیاموزد ممکن است مورد بیمهری معلم قرار گیرد مگر آنکه معلم از آگاهیهای لازم برای روبهرو شدن و تعلیم اینگونه کودکان برخوردار باشد.
گاهی بهطور کلی نظر معلم نسبت به کودکان خلاق منفی است چرا که کودک خلاق پیوسته سؤال میکند، به بررسی جوابها میپردازد، بهدنبال جزئیات و علل مسائل و پدیدهها میرود و کنجکاوی او سیری ناپذیر است و توضیحات ناقص و معمولی او را قانع نمیکند و اینگونه مسائل در معلمی که به مطالب درسی تسلط ندارد یا از نظر شخصیتی نامتعادل است یا در معلمی که بر معلومات و اطلاعات خود اعتمادی ندارد یا در معلمی که دچار تعصب است واز قبول روشهای جدید احساس ناراحتی میکند اضطراب و واکنش نامطلوب بهوجود میآورد، در اینصورت کودک از سؤال کردن سر خورده میشود یا در برابر سؤالهای خود جوابهای نامربوط و مأیوسکننده میشنود وحتی ممکن است مورد تمسخر معلم خود نیز قرار بگیرد، در نتیجه کنجکاوی و علت یابی در کودک از بین میرود و برای آنکه مورد تمسخر و احتمالاً تنبیه قرار نگیرد از نشان دادن رفتارهای خلاق خود داری میکند.
بهطور کلی نا آگاهیهای علمی، اجتماعی، تعصب، سنت گرایی افراطی، تفکر همگرای محض، تردید و مانند اینها سبب میشود که معلم از رویارویی با کودک خلاق و سرآمد و پذیرش او احساس ناراحتی کند و نتواند محیط مناسبی برای رشد و شکوفایی استعدادهای خلاق کودک مهیا کند؛ معلمانی که با نظامهای سنتی و محافظه کارانه آموزش دیده و پرورش یافتهاند انعطاف پذیری چندانی ندارند. آنان انتظار دارند که آموزش و پرورش همواره به روال گذشته اجرا شود و هیچ کس در راه و روش یادگیری از معیارهای موجود سرپیچی نکند